باتوجهبه اثرات گسترده و متقابل اقلیم بر بخشهای مختلف تولیدی، عوامل زیستمحیطی و جوامع انسـانی، از تغییر اقلیم بهمثابه یکی از مهمترین چالشهای زیستمحیطی قرن بیست ویکم یاد میشود که پیامدهای جدی اقتصادی بـه دنبـال خواهـد داشـت. تغییر اقلیم، عبارت است از تغییر برگشتناپذیر در متوسط شرایط آبوهوایی یک منطقه نسبت به رفتاری که در طول یک افق زمانی بلندمدت از اطلاعات مشاهده یا ثبت شده در آن منطقه، مورد انتظار است. بهطورکلی تغییر اقلیم متأثر از روند افزایش گازهای گلخانهای ناشی از فعالیتهای بشر بوده که بهصورت دو عامل افزایش دما و کاهش میزان بارش، نمود مینماید. گاز دیاکسیدکربن از مهمترین گازهای گلخانهای بهحساب میآید؛ افزایش غلظت دیاکسیدکربن و نیز سایر گازهای گلخانهای از طریق جذب بیشتر تابش طولموج بلند که از زمین گسیل میشود، باعث ایجاد تغییرات اقلیمی میشود.
بخشهای مختلف اقتصادی اعم از کشاورزی، جنگلداری، آب، صنعت و انرژی از تغییرات اقلیم متـأثر میشوند؛ در این میان بخش کشاورزی وابستهترین بخش به اقلیم بوده و اقلیم تعیینکننده اصلی مکان، منابع و سطح تولید و بهرهوری فعالیتهای کشاورزی میباشد. ازآنجاییکه بخش کشاورزی سهم زیادی در اقتصاد کشورهای درحالتوسعه دارد؛ پیشبینی میشود که آسیبپذیری کشورهای درحالتوسعه نسبت به کشورهای توسعهیافته تحت شرایط تغییر اقلیم، بیشتر باشد.
تغییر اقلیم در برخی از مناطق جهان بهویژه نواحی واقع در عرضهای شمالی بالاتر از 55 درجه اثرات مثبت و در مناطق گرم و خشک که ایران نیز در گروه آنها قرار دارد، اثرات منفی بر تولیدات کشاورزی بههمراه خواهد داشت، زیرا که مناطق مذکور بهدلیل ساختار اکولوژیکی ویژه خود بیش از سایر اقلیمها نسبت به تغییرات محیطی حساس بوده و آسیبپذیری بیشتری دارند. پیشبینیهای هیئت بین دولتی تغییراقلیم (Intergovernmental Panel on Climate Change) برای ایران نیز، نشاندهنده افزایش متوسط درجه حرارت تا دو درجه سانتیگراد در 30 سال آینده و 4-5/3 درجه سانتیگراد تا 100 سال آینده است که در این صورت بارندگی با افت محسوسی همراه خواهد بود و افزایش دما، منجر به افزایش سطح تبخیر و تعرق سالانه و به تبع آن نیز افزایش میزان آب مصرفی و کاهش تولید و کارایی مصرف آب خواهد شد.
پایداری بخش کشاورزی بهطورکلی دارای سه بعد اقتصادی، زیستمحیطی و اجتماعی میباشد که در حال حاضر، یکی از مهمترین عواملی که امنیت غذایی جهان را در چهار بعد فراهمی، دسترسی، بهرهبرداری و نهایتاً ثبات و پایداری، تهدید میکند، پدیده تغییر اقلیم میباشد.
بخش کشاورزی ایران با وجود کاهش سهم آن در درآمد ملی، در حدود 18 درصد تولید ناخالص داخلی، بیش از 20 درصد اشتغال، 85 درصد عرضه مواد غذایی، 25 درصد تولیدات غیرنفتی و 90 درصد مواد خام مورد استفاده در صنایع وابسته به کشاورزی را بهخود اختصاص داده است. با توجه به نقش بیبدیل کشاورزی در اقتصاد ایران و نظر به اینکه، بخش عمدهای از کشور را مناطق خشک و نیمهخشک در برگرفته است؛ و بخش قابل توجهی از محصولات زراعی تولیدی کشور که سهمی حدود 77 درصد دارند، در مناطق نیمهخشک تولید میگردد. تغییرات اقلیمی میتواند بر عملکرد محصول در واحد سطح و مجموع تولید این مناطق اثر بگذارد و از طریق اثرگذاری بر مقدار تولیدات کشاورزی بر عناصر بازار کشاورزی همچون قیمت، صادرات و واردات این محصولات نیز اثرگذار باشد. مضاف بر این، بر اساس گزارش بانک جهانی، بهرهوری آب در بخش کشاورزی ایران در مقایسه با سایر کشورها بسیار پایین است و این امر میتواند میزان آسیبپذیری کشور را در حوزه تولید محصولات کشاورزی و امنیت غذایی، تحت تأثیر پدیده تغییر اقلیم، تشدید نماید. به منظور مقابله با شرایط تغییر اقلیم، نیازمند تغییر رویه گسترده در عملیات مدیریت کشاورزی هستیم.
امروزه تغییرات اقلیم در جهان چالشهای زیادی را در عملیات مدیریت منابع طبیعی ایجاد کرده است؛ بنابراین اگرچه کشاورزان قادر نیستند شرایط اقلیمی را کنترل کنند، ولی مدیریت و تغییر در فاکتورهایی چون آبیاری، خاک، رقم، فعالیتها و تکنولوژیهای (کشاورزی هوشمند) مورداستفاده در کاشت محصولات زراعی میتواند در کاهش اثرات منفی تغییر اقلیم بر رشد، نمو و عملکرد محصولات کشاورزی نقش بسزایی داشته باشد در این راستا تخفیف (Mitigation) و سازگاری (Acclimation) دو روش شناخته شده برای کاهش اثرات منفی تغییر اقلیم میباشند.
استراتژیهای تخفیف به کاهش انتشار گازهای گلخانهای از طریق فعالیتهای مدیریتی مختلف از قبیل کاهش کارکرد کودهای شیمیایی، مکانیزاسیون، افزایش ترسیب کربن، کاشت و کار گیاهان زراعی باهدف تولید سوختهای زیستی، حرکت به سمت کشاورزی ارگانیک و… اشاره دارد. منظور از سازگاری نیز استراتژیهایی است که رشد و نمو گیاه طوری تنظیم شود که کمتر در معرض تغییرات اقلیمی قرار بگیرد. راهکارهای سازگاری بسته به سیستم کشاورزی، منطقه و سناریوهای غیر اقلیمی متفاوت میباشد. ازجمله این استراتژیها میتوان به انتخاب رقم مناسب، تغییر تاریخ و تراکم کاشت، تناوب زراعی، الگوی کشت، حرکت به سمت روشهای مدرن آبیاری و محصولات با نیاز آبی کمتر، بیابانزدایی و… اشاره نمود؛ بنابراین توسعه و ارزیابی استراتژیهای کاهش، اصولی برای مدیریت خطرات تغییر اقلیم هستند که دولت و برنامهریزان بخش کشاورزی بایستی در این حوزه برنامه مدیریتی اغناکنندهای برای افزایش مشارکت کشاورزان و بهرهبرداران جهت کاهش اثرات منفی تغییر اقلیم اتخاذ نمایند.
بدون دیدگاه